سبک نئوکلاسيک
طرحهاي نئوکلاسيک، همان ريشههاي يوناني-رومي را به همراه داشت، نظير استفاده از ستونها، حلقههاي گل، مبلمان طلاکاري شده، پارچههاي گرانبها و… اگر چه اين سبک بسيار غني و با جزئيات بسيار است؛ طرحهاي نئوکلاسيک لطيفتر و خالصتر، نسبت به سبک طراحي پيشين مثل باروک ميباشد.
اما اگر بخواهيم نئوکلاسيک را در يک جمله تعريف کنيم، ميتوان عنوان کرد: نئوکلاسيک، ترکيبي از تمايلات مدرن با ويژگيهاي کلاسيک است. اين سبک، مخصوص کساني است که داراي روحيه با نشاط بوده و به دنبال دنيايي از رنگها در منزل خود ميگردند. سبک نئوکلاسيک، تا حدودي ميتواند ترکيبي از سبک کلاسيک سنتي باشد، با اين تفاوت که اين سبک، در رنگهاي گوناگون، خود را نشان ميدهد، اما دکوراسيون کلاسيک، تنها رنگهاي سفيد و بسيار روشن را ميطلبد.
مزيت سبک نئوکلاسيک نسب به کلاسيک، اين است که هيچ محدوديتي در استفاده از مواد، مبلمان و تزئينات وجود ندارد، اما از اصول خاصي تبعيت ميکند. در اين سبک، شاهد برخي از عناصر مينيمال بوده و ساده بودن نيز يکي از عناصر مهم رعايت شده در آن به حساب ميآيد. سبک نئوکلاسيک بطور کلي، از رنگهاي روشن و رنگهاي کرمي براي ديوار استفاده ميکند. و از رنگهاي ملايم، براي برجستهسازي آن استفاده ميکند. رنگهاي سفيد، انواع خاکستري و تناژهاي کم رنگ از آبي، سبز و زرد، همگي در اين سبک تاثيرگذار هستند. تناژهايي از سنگهاي عتيقه نيز، يک ديدي کلاسيک و معتبر به محيط ميدهند. اين موضوع مهم است که، تضاد بين رنگ زمينه و رنگهايي که براي تاثيرگذاري بيشتر استفاده ميشوند را حفظ کرد.
دکوراسيون در سبک نئوکلاسيک، رويکردي به عناصر رومي و يونان باستان دارد، با اين وجود عناصر باروک فرانسوي و روکو کو نيز، در آن جايگزين ميشود. ستونها و جرزهاي چهارگوش، ميتوانند با خود حس کلاسيک و شيک بودن به اتاقهاي نئوکلاسيک بدهند. براي اضافه کردن يک محيط فرانسوي قالبسازي ديوارها، پانلها و کنگرههاي چهار گوش لبه قرنيز، ميتوانند موثر باشند. به اتاقها با کمي گلدان، کوزه و لوسترهاي ساده کمي چاشني اضافه کنيد، تا ظاهرش کامل شود.
گلدانها و کوزههاي تزئيني، جزء لوازم تزئيني اين سبکاند. اين ظروف اغلب با رنگهاي جامد؛ طرحهاي سفيد، در الگوهاي تکراري مانند: گل سرخ و حلقههاي گل طراحي شده بودند. بسياري از اکسسوريهاي نئوکلاسيک، داراي ويژگيهايي نظير: دارا بودن موجودات افسانهاي مانند گريفين،
فصل اول: سبکهاي تاريخي-هنري-فناورانه 95
ساتير، ابوالهول و… بودند، در زماني که تاثيراتي از مصر در نيمه دوم دوران نئوکلاسيک محبوب شد. اين المانهاي طراحي را در لامپها، نقاشيها، بالشها، آينه و ساير اکسسوريهاي موضوعي مشاهده ميکنيم.
مبلمان و اثاثيه سبک نئوکلاسيک، خالص، داراي خطوط مستقيم و اشکال هندسي است. در حالي که هنوز
برخي از جزئيات حکاکي شده برجسته در دوران روکوکو و باروک را شامل ميشود. براي اجراي اين سبک، بايد به دنبال ويژگيهاي المانهاي طراحي، مانند پايههاي روغني، مخروطي، وجههاي طلايي، کتيبهها، مدالهاي بزرگ و گل و بوته باشيد. پارچهها و مبلمان در طراحي نئوکلاسيک، بايد غني باشند اما داراي رنگهاي خام، مثل: سبز خزهاي، آبي متمايل به خاکستري، صورتي غبارآلود، شاه بلوطي و سفيد کلاسيک هستند.
مبلمان در سبک نئوکلاسيک ميتواند تا حد زيادي متفاوت باشد. اقتباسهاي اوليه اين سبک به طور مستقيم از انواع مبلمان در دورهي لوئي شانزدهم بوده است. مبلمانهاي سبک باروک و روکو کو با خطوط منحني و طرحهاي عجيب و غريب، ميتواند به يک اتاق حالت تشريفاتي اضافه کند. امروزه اغلب مبلمان را با قابهاي ساده چوبي و طرحهاي ساده انجام ميدهند. با اين وجود تا جايي که سازگار باشد، از مبلمانهاي امروزي نيز ميتوان استفاده کرد، ويژگيهاي سبک نئوکلاسيک” را، ميتوان به طور خلاصه، اين چنين بيان نمود:
- رعايت تناسبات هندسي کلاسيک در کنار عملکردگرايي معاصر.
- استفاده از طرحها و نمادههاي معماري کلاسيک که با عناصر مدرن ترکيب شدهاند.
- استفاده از سنگ، بتن، چوب، شيشه، فولاد و ساير عناصر ساخته شده از فلزات. استفاده از آينههاي بزرگ و شيشههاي رنگي و لوسترهاي بلند و لوکس
- استفاده از رنگهاي کرم، طلايي، و رنگهاي خيره کننده مانند، بنفش، قرمز و فيروزهاي.
- استفاده از مبلمان با شکوه مخملي و عتيقه جات گرانبها.
سبک مدرن
سبک مدرن بر خلاف سبک کلاسيک، از گذشته دوري کرده و با عدم پيروي از قواعد آن تصويري بدون طرح و نقشهاي پيچيده، ارائه ميدهد. در اين سبک توجه اصلي به عملکردگرايي، و دوري از تزيينات زياد است و شعار “هرچه کمتر، بهتر” مصداق بارز سبک مدرن ميباشد. استفاده از خطوط ساده و بيپيرايه در طراحي داخلي و تاکيد برکاربردي کردن وسايل، از اصول اوليه در اين سبک است هر چند برخي براين اين عقيدهاند که سبک مدرن بسيار ساده، خشن و بيروح است، اما اگر درست طراحي شود و اصول آن در جاي مناسب خود به کار گرفته شود، سادگي و آرامش آن، حضور در فضا را لذت بخش ميکند.
سبک مدرن، به دليل نهايت بهرهگيري از فضا و استفاده از ترفندهايي براي بزرگتر جلوهدادن آن مناسب فضاهاي کوچک امروزي بوده و از مقبوليت بسياري ميان مردم برخوردار است. در اين سبک، رنگها يا به صورت طبيعي و يا تنها طيفي از رنگهاي خنثي اما همواره در ترکيبهاي ساده به کار ميروند.
رنگهاي تيره، به به خصوص رنگ سياه در کنار رنگ سفيد پر کاربرد است.
بايد توجه داشت که در سبک مدرن، ميتوان يک فضا را رسمي يا غير رسمي و صميمي طراحي کرد. در طراحي رسمي، تعداد رنگهاي به کار رفته کمتر بوده و خطوط به شکل منظمتر و واضحتر، به چشم ميخورد. در طراحي غير رسمي، تعداد رنگها، نسبت به حالت رسمي بيشتر است و وسايل و باند به کار برده شده نيز، از سادگي بيشتري برخوردارند. به طور کلي در سبک مدرن، فضا سرد و بيماليستي طراحي ميشود.
در سبک مدرن، متريالهاي گوناگوني از جمله: چوب، فلزات براق و پلاستيک رايج است. نور نيز در اين سبک، نقش مهمي را ايفا ميکند، چرا که با سفيد کردن ديوارها و پردهها، فضاء روشنتر و بزرگتر جلوه ميکند. هم چنين: الياف طبيعي، کتان و چرم، وسايلي از چوب درخت ساج و اثاثيهي فاصله گرفته از کف، از عناصر اصلي در سبک مدرن ميباشند.
بر خلاف سبک کلاسيک، تقارن در سبک مدرن با عدم استقبال مواجه ميشود. در اين سبک با ايجاد تعادل بين مبلمان، وسايل، بافت و طرح در فضا هماهنگي به وجود ميآيد. فرمهاي هندسي جسورانه، ترکيببندي نامتقارن خطوط ساده و بيپيرايه، ارجحيت عملکرد نسبت، به فرم، اجتناب از عناصر تزئيني زياد و بافت مينيماليستس از مولفههاي سبک مدرن ميباشدويژگيهاي “سبک مدرن” را ميتوان به طور خلاصه اين چنين بيان نمود:
- توجه به عملکردگرايي و دوري از تزئينات بيشتر در فضاي داخلي مدرن.
- استفاده از خطوط هندسي ساده در طراحي داخلي فضا.
- استفاده از رنگهاي پايه کمتر و خطوط خطوط شکلي منظم و واضح در طراحي رسمي به سبک مدرن.
- استفاده از رنگهاي پايه بيشتر و خطوط شکلي متغير و نامشهود در طراحي غير رسمي به سبک مدرن.
- استفاده از متريالهاي، همچون: فلزات براق، چوبهاي صنعتي و پلاستيک در عنوان وسايل.
- استفاده حداکثري از نور طبيعي با توجه به بازشوهاي بزرگتر و عريضتر.
- ارجحيت عملکرد فضايي، نسبت به فرمهاي طرح ريزي شده در فضاهاي داخلي.
- عدم استفاده از تزئينات داخلي، بيش از سطح مورد نياز در غالبي مينيماليست اصلي از طرح مايه اصلي.
سبک پست مدرن
طراحي پست مدرن، اغلب با رنگهاي اشباع شده، الگوهاي رسا و پر جلوه و کنتراستهاي قوي، مشخص ميشود. طراحان اوليه اين سبک، هرگز قصد نداشتند آثار خود را به بخشي از مد جاودانه و ابدي تبديل کنند، بلکه آنها ترجيح ميدادند که آثارشان نمايشي، زودگذر و بيدوام باشد. طراحان پست مدرن، با اضافه کردن رنگ، الگو و تزئينات، قصد داشتند که اشياء عادي و روزمره را، به وسايلي با تعمق بصري تبديل کنند، عناصر معماري و اجزاي به کار رفته، اغلب غيرضروري و اضافه هستند و تنها براي دکوراسيون يا ايجاد جذابيت بصري از آنها استفاده ميشود.
در طراحي پست مدرن با تغيير سلسله مراتب فضايي، متريالهاي ارزان و روزمره، جاي خود را به اشياي گران قيمت مبدل نمود. پلاستيک، لمينيت و مقوا از متريالهاي کليدي ميباشند که، استفاده شده و از طريق طراحيهاي مخصوص بر ارزش آنها افزوده شده است. طراحان پست مدرن همچنين، به دنبال در هم گسيختن فرهنگ پاپ و فرهنگ تجملاتي، از طريق ترکيب منابع، تصاوير و فرمها بودهاند. براي طراحان پست مدرن، فرم آن چيزي بود که آنها ميخواستند و ربطي به عملکرد فضا نداشت. آنها نمادگرايي را دوباره به معماري آوردند و با اشکال و فرمهايي که توسط معماران مدرن ممنوع شده و کنار گذاشته شده بود بازي کردند. آنها فرمهايي شگفتانگيز را از دل تاريخ استخراج کرده و آنها را به اشياي غير منتظره تبديل ميکردند.
طراحي پست مدرن، به معناي آن است که شما را به فکر وادارد، از آنچه که شما درباره اشياي معماري و ترکيببندي ميدانيد، تفسير تازهاي ارائه دهد و حتي شما را به خنده بياندازد. سبک پست مدرن از طراحي مينيماليستي پرهيز کرده، و از تزئينات استقبال ميکند. با اين حال، اين تزئينات هميشه در سطوح اعمال ميشوند و بنابراين عمق واقعي ندارند. در نتيجه به جاي معنا، حجم و بافت، پست مدرنيسم برظواهر و سطحي بودن تأکيد ميکند.
بر خلاف رويکرد مدرنيسم که هدف آن سادگي و کم بودن است، پست مدرن پيچيدهتر، آزاد و از نظر انتزاعي، قابل بررسيشدن است. مدرنيسم سبکي، بدون ريسک و هماهنگي در تمام جزئيات است، اما در سبک پست مدرن، بيشتر لوازمي که شباهتي با هم ندارند در کنار يکديگر قرار ميگيرند. امروزه در معماري و دکوراسيون داخلي نيز، سبک پست مدرن جاي خود را حفظ کرده است و ميتوان آن را به عنوان بيان پيچيدگيهاي دروني يک فرد و به عنوان نمايندهاي از دنياي آزاد و خود مختارگرفت.
اين سبک را در زندگي روزمره با کمي تغيير و کاهش در آن، ميتوان به سبکي سرگرم کننده و متفاوت در دکوراسيون داخلي تبديل کرده و به نمايش گذاشت.
در اين سبک، که از هماهنگينا هماهنگيها زاده شده است، نکته اصلي اين است که عناصر متضاد يک هماهنگي و کليت ايجاد شود. با استفاده از رنگهاي جسورانه، طرحها و خطوط ق توجه و اکسسوارهاي چشم نواز امکان ايجاد سبک پست مدرن راحتتر خواهد شد. فراموش نکنيد که نظم و تقارن، در سبک پست مدرن جايگاهي ندارند.
رنگهاي زنده و درخشان، از بايدهاي اين سبک به شمار ميروند. با انتخاب لوازم تزئيني به رنگهاي نارنجي، قرمز، زرد و سبز يک قدم به ايجاد اين سبک در دکوراسيون داخلي نزديکتر خواهيد شد. در کنار رنگها، نقوش هندسي نيز، از ويژگيهاي اين سبک به شمار ميروند. در صندليهاي راحتي، چراغها و تابلوها ميتوانيد از نقوش و خطوط هندسي استفاده کنيد، به طور خلاصه، ويژگيهاي “سبک پست مدرن” را، ميتوان به صورت خلاصه، اين چنين بيان نمود:
- بکارگيري متريالهاي همچون: کامپوزيت، مقوا، پلاستيک با پوشش براق و جذاب.
- اعمال تزئينات در سطوح و عدم عمق به واقعيت آنها.
- بکارگيري وسايل بيشباهت در کنار يکديگر با عدم نظم و تقارن در چيدمان.
- کاربرد رنگهاي زنده و درخشان.
- بکارگيري نقوش هندسي در تجهيزات داخلي مورد استفاده بايستهي تاکيد ميباشد.
- استفاده از اکسسوريهاي سبکهاي مختلف در يک فضا، بيجهت به دليل استفاده.
سبک کلاسيک
طراحي داخلي کلاسيک از طراحي يوناني و رومي مشتق شده است و اساس اين نوع از طراح داخلي بر پايه نظم، تعادل و هماهنگي کامل قرار دارد. طراحي کلاسيک هيچ عنصر مدرن يا تاثيرات معاصري را شامل نميشود، در عوض غرق در سنت است. سبک کلاسيک، اساسا از مفاهيمي همچون: ثبات، تناسب، تقارن، سختگيري وتجمل، هويت مييابد. اين سبک، کامل و دقيق و حساس روي جزئيات است. رنگهاي اصلي معماري داخلي، به سبک کلاسيک، اصيل و ملايم هستند. رنگهاي: بژ، کرم، خاکستري، صدفي، شرابي، طلايي، هلويي، نقرهاي زيتوني و آجري، از رنگهاي متداول، در معماري داخلي، به سبک کلاسيک است. در اين سبک: تند و تيزي، کنتراست، افراط، بيتناسبي و زمختي، جايي ندارد. تمامي رنگها، بايد لطيف، ظريف باشند، که فضايي پر از حس آرامش و راحتي را پديد آورند. يکي از قانونهاي اوليه اين سبک، کاملا اجتناب از عدم خلوص و ظاهرسازي است، که شامل: متريالها، مبلمان و اکسسوريهاي ديگر نيز ميشود.
تاکيد بر خطوط و فضاهاي منحني، براي برانگيختن حس دنج بودن و اصالت در سبک کلاسيک به کار ميرود. وسايل مدور در هماهنگي با صندليها و ميزهاي پايه دار، کوسنهاي فراوان، بالشتکهاي بزرگ و نرم عناصري هستند که در اين سبک کاربرد فراواني دارند.
اتاقهاي طراحي کلاسيک اغلب شامل نقاط کانوني بزرگ ميباشند. يک شومينه عظيم، ميز بزرگ يا يک راه پله چشمگير نمونههاي خوبي از نقاط کانوني هستند که اغلب مورد استفاده قرار ميگيرند. هنگامي که طراح نقطه کانوني يک فضا را تعيين کرد، تمام موارد ديگر در اتاق براي بهبود نمايش نقطه کانوني قرار ميگيرند. ايده پشت طراحي کلاسيک يک فضا ايجاد يک حس تقارن کامل است. اگر يک طراحي داخلي کلاسيک قرار بود از وسط به دو قسمت تقسيم شود، يک قسمت از فضا بايد کاملا طرف ديگر اتاق را منعکس کند. داخل يک فضاي کلاسيک همه چيز، از روشنايي تا نحوه قرارگيري تابلو، بايد خالص باشند.
در زمان انتخاب متريال نهايي الويت با متريالهاي طبيعي است. چوب، کفپوش پارکت با کيفيت بالا، پارچههاي مخمل، فرش و به طور کلي، بافتهاي غني و با کيفيت، براي سبک کلاسيک داخلي بهترين هستند.
نکته کليدي و امر مهم براي دکوراسيون به سبک کلاسيک، اين است که حس تجملات و اشرافي را در داخل منزل ايجاد کنيد.
براي دکوراسيون ديوارها در سبک کلاسيک، از: ديوار پوشهاي پارچهاي «قصرها و ساختمانهاي نفيس آن دوران»، کاغذ ديواري با کيفيت بسيار بالا و با رنگ و نقوش کلاسيک پنلهاي ديواري چوب.
و گچبري استفاده ميشود. به طور کلي، رنگهاي ملايم غير تند و زننده و متريالهاي خاص در اين بسيار حائز اهميت هستند. پانلهاي چوب، بايد از جنس با کيفيت و گران ساخته شده باشند. کاغذ ديواري، بايد کيفيت بسيار مطلوبي داشته باشد و از جنس خوب و جلوه گري نفيسي، برخوردار باشد.
سقفها، غالبا به رنگ سفيد و يا از طيف رنگهاي تيره تا روشن سايهاي است. رنگهايي همچون: عاجي، شيري و کرم، که بايد کاملا مسطح و ظريف نقاشي شده باشد. از مهمترين المانها و شايد الزامات سقف در سبک کلاسيک، گچبري سقف است. نواري دورتادور جايي که، ديوار و سقف برخورد ميکنند، قابهاي ديواري، تزئينات قسمتي که لوستر و چراغ آويزان ميشود، سر ستون و کتيبههاي بايستهي گچبري خاص و ظريف ميباشد. گاهي پلاستر، فوم و کناف و يا سقف کاذب و عناصر پيش ساخته، در بعضي از کاربريهاي تجاري و پرحجم، جايگزين گچبري ميشود.
براي کفپوش نيز، استفاده از چوب ارجحيت دارد. چوب متريال لوکسي محسوب ميشود، که با رنگهاي گرم، آنچه را براي يک دکور کلاسيک لازم است، انجام ميدهد. پارکت و لمينت خوش ساخت و با کيفيت نيز، اثر مشابه را برايمان ايجاد خواهند کرد. براي کف آشپزخانه و حمام نيز، کاشي و سنگ مطلوب هستند. تاثير فرش نيز، بر تکميل دکوراسيون کف در سبک معماري داخلي، تاثير خوب و با اصالتي خواهد گذاشت.
خطوط ساده و تقارن، دو اصل مهم، براي انتخاب مبلمان به سبک کلاسيک هستند. البته گزينه ايده آل، مبلمان آنتيک و وينتيج است. البته ممکن است خيلي قابل دسترس نباشد، با اين حال، ميتوانيد با مبلماني از طرح مايههاي جديد نيز، فضاي داخلي کلاسيکي را ارائه نماييد. تمامي مبلمانها، بايد مجلل و ظريف ساخته شده باشند و به دقت انتخاب گردند.
مبلمانهاي ساخته شده از چوب، با نقوش و منبت کاري شده، گزينهي متناسبتر به نسبت طرح مايهها و متريالهاي ديگر ميباشد. تابلوهاي نقاشي با مضمون کلاسيک و قابهاي مجلل، تابلوهاي فرش، مبلمان تاجدار با تاج منبت کاري شده از نمونههاي کلاسيک يک فضاي داخلي ميباشند. قانون رنگهاي ملايم، همچنان پابرجاست: مبلمان با رنگهاي کرم و نسکافهاي در چارچوب و طرح راه راه يا گلدار بر روکشها، عناصر دکوراتيو برنزي يا سيلور و آباژور، نمونههايي از تزئينات داخلي به سبک کلاسيک ميباشند.
الگوها ميتوانند در ارتباط با طراحي داخلي کلاسيک استفاده شوند، هر چند هر الگويي بايد پايبند به سنت بماند. بهترين انتخاب الگو براي اين نوع فضا، نقوش راه راه بزرگ ميباشد. در حالي که يک فضاي طراحي کلاسيک براي همه افراد مناسب نيست، اين نوع فضا اگر به درستي اجرا شود غالبا مهيج و مسحور کننده است.
سبک هايتک
اين سبک، در طراحي ساختمانهاي صنعتي که تمام اجزاي آن عملکردي است، ايجاد شد. عناصر مختلف زيباييشناسي صنعتي، در محل سکونت و زندگي استفاده ميشود، جايي که آنها، به مخلوطي از فنآوري بالا و سازهگرايي تبديل شدهاند. اين سبک ترکيبي از کارکردگرايي، همراه با زيباييشناسي فزايندهاي، از سبک مينيماليسم است. اين ترکيب زيبايي فريبندهاي از فضا، آزادي و راحتي را، در طراحي داخلي داخلي هايتک، شامل:
فلز، شيشه، پلاستيک
- فضاي باز، پاکيزگي و حداقل دکوراسيون.
- ارگونومي و قابليت عملکردي.
- دکوراسيون تک رنگ براي ديوارها، کف، سقف و مبلمان.
- رنگهاي تضعيف شده: مشکي، سفيد و خاکستري.
- به کارگيري لهجههايي از رنگهاي مناسب: نظير قرمز، نارنجي، سبز، آبي.
- خطوط تميز، اشکال هندسي دقيق (عمدتا مربع و مستطيل)
مبلمان در سبک هايتک، شامل: صندليها، نماي خارجي پلاستيکي براي آشپزخانه، مبلمان در فرمهاي سخت، ميز ناهارخوري و ميز قهوه از جنس پلاستيک و يا شيشه است. صندليها، به تنهايي ميتوانند ياداور دفتر کار باشند، اما آنها نياز به چرم دارند. همچنين، اثاثيه يا لوازم داخلي نيز، از جرم و اتصالات فلزي است. اثاثيه در اين سبک، شامل: لوازم مدرن، حداقل قفسههاي باز و داراي تقارن زياد هستند. هايتک به معني فراوان بودن سطوح آينهاي (کابينتها، آشپزخانه، ميز) و حداقل دکوراسيون است. کوسنها و يا يک نقاشي با قاب ساده، ميتواند نقطه روشني محسوب شود، البته فقط تک رنک بايد باشد.
پارچه و منسوجات در طراحي داخلي سبک هايتک، به گستردگي مورد استفاده قرار ميگيرند.
پردههاي سبک هايتک، معمولا با کرکرههاي فلزي جايگزين ميشوند. با اين حال، ممکن ترکيبي از پردههاي سفيد بلند نيز به کار رود. پردههاي الگودار و طرح دار، براي اين سبک غير قابل قبول است. فقط از پارچههاي سبک بدون گيره و نگهدارنده ميتواند بر مفهوم سبک اشاه نمايد. روکش مبلمان معمولا از جنس چرم است.. کوسنها ميتوانند پارچهاي باشند. مبلمان و اثاثيه پارچهاي و يا صندليهاي پارچهاي نيز، قابل قبولاند، البته بايد تک رنگ و صاف باشند.
آشپزخانه در سبک هايتک، بدون روميزيهاي رنگارنگ، حوله و قفسههاي نگهدارنده است وقف آشپزخانه اين آشپزخانه يک سرزمين شيشهاي، صاف، سطح تخت، لوازم خانگي چند منظوره و روشنايي و نورپردان شيک است.
استفاده از اين سبک، براي اتاق خواب لمسي از تندي و سختي را، با استفاده از عناصر فني به همراه دارد. طراحي داخلي به سبک هايتک، داراي نزديکي و تشابه بسياري به سبک مينيمال است و اغلب از رنگهاي تک رنگ در آن استفاده ميشود، که ميتواند با رنگهاي ساده و جامد از جمله: قرمز، آبي، سبز، زرد، تکميل شود.
سبک هايتک، در فضاي اتاق نشيمن، به آساني از ساير سبکها قابل تشخيص است. تکنولوژي برش لبه، فراوان بودن پارتيشنهايي از جنس شيشه و فلز، خطوط مستقيم، اشکال هندسي واضح سقفهاي معلق، انواع مختلف نورپردازي و برجسته کردن، همه خصوصيات با تکنولوژي بالا از ويژگيهاي اتاق نشيمن به سبک هايتک است. اين سبک براي اجرا در آپارتمانهاي کوچک ميتواند بسيار مفيد واقع شود؛ چرا که اجراي اين سبک، در فضاهاي کوچک، ميتواند توهمي از بزرگترشدن به ارمغان آورد. شما در اين فضا قطعا احساس محدوديت و تنگي نخواهيد کرد. البته جلوه گري سبک هاينک، بيشتر در فضاهاي بزرگ و کاربريهاي تکنولوژيک، نقش دو چندانتري را ايفا مينمايد، ويژگيهاي “سبک هايتک” را، ميتوان به طور خلاصه ، اين چنين بيان نمود:
- سبکي متاثر از فنآوري بالا در تجهيزات داخلي مورد استفاده.
- استفاده از حداقل تزئينات داخلي و بکارگيري هر وسيله بنا بر نياز عملکردي.
- استفاده از خطوط هندسي خطي و يکنواخت در امتداد زاويه شکلي.
- استفاده از متريال صنعتي همچون پلاستيک و فلز در شالوده مواد تشکيلدهنده هر وسيله.
- استفاده از پردههاي کرکرهاي با کنترلي با رنگ مايه روشن و طرح ساده.
- استفاده از چرمهاي طبيعي و بيشتر مصنوع در مبلمان مورد استفاده با چارچوب فلزي واستيل.
- استفاده از متريالهاي شيشه و کامپوزيت در اکثرهاي شيشه و کامپوزيت فضاهاي خدماتي، همچون: آشپزخانه با، ساختاري يکدست و يک رنگ و نورپردازي مخفي و متمايز.
- متکي بودن کليه تجهيزات داخلي، بر تکنولوژي کنترل از راه دور و قابليت تنظيم عملکرد.
سبک معماري سبز
سبک معماري سبز، برخواسته از رويکرد پايداري فضاهاي معماري ميباشد و بر حفظ منابع طبيعي، کاهش آلودگيهاي زيست محيطي، آرامش روان و استفاده از مواد طبيعي قابل بازيافت در چرخهي ساخت يک فضاي معماري براساس سبک معماري سبز، به شکلي طراحي شودو ساخته ميشود که از استراتژيهايي که در جهت بهبود عملکرد بنا با توجه به مولفهها و معيارهاي اين سبک يعني: ذخيرهسازي انرژي مازاد بر مصرف در چرخهي جذب و مصرف، بهره وري مناسب از منابع آب «بويژه آب حاصل از نزولات جوي (برف و باران و آب فاضلاب»، کاهش انتشار گاز دي اکسيد کربن براساس استانداردهاي زيست محيطي، بالا بردن کيفيت محيطي فضاهاي داخلي و نظارت بر ميزان مصرف انرژي ميباشد.
سبک بين المللي معماري سبز از سال 1990 شروع شد، ولي در آمريکا ريشهي شکلگيري اين سبک به قرن 19 بر ميگردد که مرجع راهنمايياي نيز براي استانداردهاي ساختمانهاي سبز وجود دارد که پارامترهاي ساختمانسازي سبز در آمريکا وچند کشور ديگر را نشان ميدهد. استفاده از مصالح با چرخههاي طبيعي بازيافت و استفاده از منابع کارآمد و ارزشگذاري روي سيستمهاي طبيعي و کاربري مناسب از ديگر مشخصههاي سايت در ترکيب با ساختمان در سبک معماري سبز ميباشد. تاثيرپذيري و ايجاد ارتباط با طبيعت و معماري شامل مولفههايي همچون: استفاده از پوشش گياهي، ايجاد فضاي تهي براي ورود طبيعت، در نظر گرفتن ارگانيسمهاي زنده و تلفيق با طبيعت ميباشد. در اين سبک تمامي افرادي که از يک فضاي معماري استفاده ميکنند مورد اهميت ميباشند. بر همين اساس انسان را جزئي از يک فضا ميدانند، مسئله که در سبکهاي ديگر حقيقت حضور انسان در آن فضا محترم شمرده نميشود و برايند ابعاد انساني در فرايند ساخت و تاثيرات متقابل انسان و طبيعت، روانشناسي محيط، شبيهسازي مصنوعي طبيعت در فضاي داخلي و… از اهم مولفههاي طرح زيري يک فضاي معماري ميباشد. احترام بيشتر به نيازهاي انساني ميتواند در مسيرهاي مجزايي مورد تجربه قرار گيرد. براي يک ساختمان ساز حرفهاي توجه به اين نکته ضرورت دارد که ايمني و سلامت مصالح و فرايندهاي شکلدهنده ساختمان به همان ميزان که براي کارگران و با استفاده کنندگان آن مهم است. براي کل جامعه بشري نيز از اهميت بسزايي برخوردار باشد. معماران به تدريج از وجود سمهاي مختلف در سايتهاي ساختماني آگاه شدهاند و به تازگي استفاده از مواد عايق داراي انواع CFC و با استفاده ا ز مصالح خطرناک در ساختمان ممنوع شده است. شکل ديگر مشارکت انساني که نيازمند توجه است، اشتراک و دخالت مثبت کاربران در فرايند طراحي و ساخت است، که چنانچه به طور، موثربکار گرفته نشود، منبع کارا و مفيد به هدر رفته است. تعداد زيادي از ساختمانها از اين انرژي بهرهاند از آن نيز موجب رضايت در خلق ساختمانهاي بزرگ شده است.
شکلگيري بام سبز در ساختمانها نيز در اين سبک پايه ريزي شده است. در واقع با توجه به اينکه زندگي در شهرها و دور بودن از طبيعت باعث شده که انسان نياز به بازگشت به طبيعت و رفتن به فضاهاي سبز خارج از سبز را احساس نمايد، طرح ريزي منظري سبز از انواع گياهان تصفيه کنندهي هواي داخلي و پوششهاي گياهي که در هواي مصنوعي رشد ميکنند در فضاهايي همچون: آتريومها، فضاي باز لابيها، ايجاد ديوارههاي سبز در مسيرهاي ارتباطي و بين طبقات، تراسها ملزوم ميباشد.
استفاده از منابع آبي حاصل از نزولات جوي، با تعبيه مخزنهاي ذخيرهسازي و استفاده از سپتيک تانکها در تصفيه چند مرحلهاي فاضلاب ساختمان در محل و استفاده از آن در آبياري گياهان و متصل کردن به چرخهي مصرف براي مخازن فلاش تانکها و سرويسهاي فرنگي.
بکارگيري سيستمهاي فتوولتاييک خورشيدي، ابگرمکنهاي خورشيدي و… بر روي بام با فضا باز ديگر در تامين انرژي برق و چرخهي تامين انرژي مورد نياز سرمايش و گرمايش فضاهاي داخلي از جمله مکانيزمهاي اصلي کاهش مصرف انرژي در سبک معماري سبز ميباشد.
طرح ريزي فضاهاي داخلي، بر اساس استفاده حداکثري در تامين روشنايي روز از جاگذاري مناسب بازشوهاي چند جداره با هدف کاهش استفاده از سيستم روشنايي مصنوع در طول روز. توجه به استفاده از متريالهاي طبيعي در پوشش کف از جمله سنگها و پارکتهاي چوبي طبيعي که علاوه بر مضر نبودن براي سلامت انسان، داراي بار منفي کمتري در هدر رفت انرژي داشته باشند.
استفاده از عايقهاي حرارتي مناسب و رنگ مايههاي با هلال طبيعي در رنگآميزي جدارهها که داراي مواد آرسنيک و ناسالم براي سلامت انسان باشند. عدم استفاده از لايههاي مختلف سطحي در سقفها به صورت گچبريهاي ضخيم با هدف نقش تزئيني جدارهها و استفاده از پوششهاي آگوستيک به جاي آنها و استفاده از نورپردازي متمرکز به جاي پراکنده در جاگذاري در سطح سقفها با هدف کاهش مصرف بار انرژي، ويژگيهاي سبک معماري سبز” را ميتوان به طور خلاصه ، اين چنين بيان نمود:
- مولفهها و معيارهاي اين سبک: ذخيرهسازي انرژي مازاد بر مصرف در چرخهي جذب و مصرف، بهره وري مناسب از منابع آبي، کاهش انتشار گاز دي اکسيد کربن بر اساس استانداردهاي زيست محيطي، بالا بردن کيفيت محيطي فضاهاي داخلي و نظارت بر ميزان مصرف انرژي.
- استفاده حداکثري در تامين روشنايي روز از جاگذاري مناسب بازشوهاي چند جداره با هدف کاهش استفاده از سيستم روشنايي مصنوع در طول روز.
- تعبيه مخزنهاي ذخيرهسازي و استفاده از سپتيک تانکها در تصفيه چند مرحلهاي فاضلاب ساختمان در محل و استفاده از آن در آبياري گياهان و متصل کردن به چرخهي مصرف براي مخازن فلاش تانکها و سرويسهاي فرنگي.
- انسان جزئي از يک فضا ميدانند، و برايند ابعاد انساني در فرايند ساخت و تاثيرات متقابل انسان و طبيعت، روانشناسي محيط، شبيهسازي مصنوعي طبيعت در فضاي داخلي.
سبک ايراني سنتي
طراحي داخلي به سبک ايراني سنتي، داراي ويژگيهاي منحصر به فردي است که، آن را از ساير سبکهاي ملل مختلف، به دليل ريشه دار بودن، متمايز ميکند. اين سبک، گرايش کلاسيک دارد، که در عين زيبايي، جلوهاي فاخر و باشکوه به نمايش ميگذارد. يکي از اجزاي اصيل و جدايي ناپذير دکوراسيون ايراني، فرشها و قاليهاي ماشيني، يا دست بافت گرانبها، با طرحهاي خاص وچشم نواز است، که رنگ و هويت تازهاي به فضا ميبخشد. شمعدانهاي رنگي گچ بريهاي زيبا، پشتيهاي زردوزي شده، پنجرههاي چوبي، پارچههاي ترمه، کوسنها و بالشتکهاي مخمل نقشهاي سنتي، فضايي پر از لطف و صفا، را در اين سبک ميسازد.
طاقچه در دل ديوارها، بخشي از ماهيت فضاي داخلي، به سبک ايراني سنتي است. سبک ايران از يک سو، در چنبره نوستالژي اين عناصر سنتي، گرفتار مانده و از سويي، نظر به دکوراسيون و چيدمان مدرن دارد. اما در اين سبک، همواره هويت ايراني و فرهنگ و هنر آن موج ميزند.
سبک سنتي ايراني، سرشار از زيبايي و تزئينات است، استفاده از هنر کاشي کاري، ديوارنگارهها، گچبريها و آينه کاريهاي ظريف در اين سبک، به فضا عمق ميبخشد. آينهها باعث انعکاس و پخش نور، در فضا ميشوند و شکوه و زيبايي فضا را، دوچندان ميکنند. صنايع دستي در دکوراسيون ايراني، از جايگاه ويژهاي برخوردارند. تختهاي سنتي، آويزهاي دست ساز، با طرحهاي ايراني و قلم زنيهاي بيهمتا، زيبايي خاصي به دکوراسيون ايراني ميدهند.
آينه يکي از وسايلي است که در خانههاي ايراني، زياد به چشم ميخورد. آينه، نماد روشنايي است و از ديرباز تا کنون در دکوراسيون منازل ايراني نقش داشته است. اين که آينه را کجا ميگذاريد، تا حد زيادي بر چيدمان منزلتان تاثير ميگذارد. آينه بايد تصوير زيبايي را منعکس کند و به همين خاطر بهتر است، هميشه در انتخاب محل آن به اين موضوع توجه کنيد که چه چيز در آن انعکاس پيدا ميکند. ايرانيها معمولا در هر اتاقي آينه ميگذارند و تقريبا نميتوان فضايي را در يک منزل ايراني يافت که آينه نداشته باشد. اگر به دنبال اين هستيد که يک منزل ايراني گرم و دلنشين با فضاي دعوت کننده داشته باشيد، ميتوانيد از سنت ايرانيها در چيدمان فضاي نشيمن استفاده کنيد. ايراني قديم براي دورهم نشستن و ايجاد فضاي راحت از پشتي استفاده ميکردند.
آن دسته از خانههاي ايراني که داراي حياط هستند، ميتوانند از ايده گذاشتن تخت براي رسيدن به يک فضاي کاملا راحت استفاده کنند. خانههاي قديمي و حياطشان، هميشه محل گذاشتن اين تختها بودهاند. تختهايي که معمولا زير سايه درخت و در کنار حوض آب قرار داده ميشدندتا از عصر تا نيمه شب، محل استراحت و گفتمان اعضاي خانواده باشند. اگر در منزل خود حياط نداريد، ميتوانيد چنين فضايي را با قراردادن يک تخت کوچک در گوشهاي از اتاق نشيمن، ايجاد نما ييد.
ترمه از آن پارچههاي معروف ايراني است که در اکثر چيدمانهاي سنتي منازل ديده ميشود.
اين پارچههاي زيبا و خوش نقش ونگار، براي سستشدن با دکوراسيون ايراني و چيدمان سنتي، فوق العاده.
هستند. پارچههاي ترمه را ميتوان در قسمتهاي مختلفي از فضاي خانه استفاده کرد. يکي از اين قسمت.
ها ميزهاي کوچکي است که در گوشه و کنار نشيمن، فضاي مجاور تخت و حتي داخل آشپزخانه قرار ميدهيم.
پارچههاي هاي ترمه را ميتوانيد به دلخواه خود روي وسايل ديگري نيز پهن کرده و آنها را به زيبايي با طرح و رنگهاي به کار رفته در چيدمان منزلتان ست کنيد.
حوض ديگر از عناصر تشکيلدهنده معماري خانههاي سنتي ايران است که تقريبا در همه منازل قديمي با شکل و اندازهها متفاوت وجود داشته است حوضها عنصري به نام آب را در بر ميگيرند که نماد پاکي و شفافيت است. اب، يکي از عناصري است که ميتواند آرامش را به فضاي منزل بياورد. امروزه هم کم نيستند خانههايي که از اين سنت در طراحي داخلي بهره گرفته و داراي حوضهاي کوچکي در حياط يا فضاي داخلي خود هستند. حوضها معمولا در نزديکي فضاي نشيمني که در نظر گرفته شده، قرار ميگيرند.
رنگ، از جمله خصوصيات بارز خانههاي ايراني است، منازل ايراني هميشه با رنگهاي متنوعي آراسته شده و ميشوند. در خانهاي که به سبک ايراني طراحي و چيدمان شده باشد، از بيروحي خبري نيست؛ چرا که هر گوشهاي رنگ و لعاب مخصوص به خودش را دارد. رنگهايي که در فضاي خانههاي ايراني بيشتر به چشم ميخورند، لاکي، فيروزهاي، قهوهاي و رنگهاي گرم هستند. فضاي داخلي منازل ايراني با کمک گرفتن از خصوصيات همين رنگهاي گرم و دعوت کننده است که تا اين حد خودماني و صميمي به نظر ميرسد.
اگر بخواهيم مهمترين عنصر چيدمان منازل ايراني را به شما معرفي کنيم، آن عنصر مسلما فرش خواهد بود. فرش ايراني، به قدري زيبا و محبوب است که آوازه شهرت و جادوي رنگها و طرحهايش انا ان سوي دنيا نيز پيش رفته و همه را مشتاق کرده تا منازل خود را با اين پوشش زيبا، رنگين و گرم نمايند. فرش به فضا حس دعوت کنندگي و صميميت ميدهد. فرشهاي ايراني در طرحها و رنگهاي مختلف با هر دکوراسيون و مبلماني که داشته باشيد، جور در خواهند آمد و زينت منزل شما خواهند بود.
نور از ديگر فاکتورهايي است که در طراحي داخلي منازل ايراني نقش ايفا ميکند و اين نقش به قدري برجسته و مهم است که به هيچ وجه نبايد ناديده گرفته شود. نور منازل ايراني معمولا زياد در نظر گرفته ميشود.. خانههاي ايراني که طراحي و چيدمان سنتيتري دارند، از چراغهاي سنتي با رنگهاي آفتابي و گرم در چيدمان بهره ميبرند. شما ميتوانيد به راحتي چند مدل از اين چراغها را براي منزل خود تهيه کنيد و به فضا رنگ و روي گرمي ببخشيد.
کاربرد سايه و نور با يکديگر، از جمله عناصري است که حسي عرفاني به فضا ميدهد. نور ريتم خلاقانهاي به فضاي سنتي ايراني ميبخشد. با نور ميتوان: فرم، رنگ و بافت را حس کرده، و پيامهاي متفاوتي را به بيننده القا کرد. نورپردازي مناسب، ميتواندمحيطي گرم، صميمي و دعوت کننده خلق کند، ويژگيهاي سبک ايراني سنتي را ميتوان به طور خلاصه ، اين چنين بيان نمود:
- استفاده از انواع قاليچهها، گليمها و گبههاي دست بافت با طرحهاي سنتي و عشايري.
- استفاده از مبلمانهاي منبت کاري ش ده چوبي، که با کليم، قاليچههاي دست پشتيهاي پوشش گليم و منقوش شده، به طرحهاي سنتي ايراني باشد.
- استفاده از انواع طرحهاي بوته جقهاي و طرحهاي اسليمي، در پارچههاي پوششدهنده لوازم نشيمن و سطوح مختلف لوازم منزل مشهود ميباشد.
- استفاده از گجبري، با طرحهاي سنتي در ديوارها و سقفها که بر نقطهي مرکزي نصب لوسترهاي، چلچراغ و شاه عباسي مطرح باشد، از جمله مهمترين تزئينات مصرفي، فضاي داخلي سنت ايراني ميباشد.
- استفاده از لوازم و صنايع دستي ميناکاري شده، قلم کاري شده مسي و نقره، که در تجهيزات و لوازم پذيرايي و دکوراتيو داخلي، مورد استفاده قرار ميگيرد.
- بکارگيري پنجرههاي ارسي شکل، در کنار شيشههاي رنگي در تزئين نماي بيروني و داخلي.
- در نظر گرفتن کفپوشهاي آجري خام و لعاب دار، با رنگ مايهي، فيروزهاي و لاجوردي.
- استفاده از طاقچههاي نمادي، در ديوارپوشها که با پارچههاي ترمه پوشانده شده است، ميتواند، مولفهي اصلي يک فضا، به سبک سنتي ايراني باشد.
- استفاده از انواع وسايل تزئيني، همچون: صندوقچههاي چوبي، جا شمعدانيها و لوسترهاي طرح شاه عباسي، پارچههاي طرح ترمه يا چهل تيکه در پوشش تجهيزات داخلي، تابلو فرشها و ابزارهاي کاربردي در گذشته، همچون: اتوهاي ذغالي، قفلهاي نعلي ش کل، گرامافونهاي قديمي و افزوده گردد. راديوهاي ترانزيستوري،و… ميتواند به عنوان عناصر تزئيني دکوراسيون به سبک سنتي ايراني افزوده گردد.
- تقارن در چيدمان فضايي و در نظر گرفتن بالا نشين و پايين نشين در چيدمان مبلمان يا نشيمنهاي زميني متکا و پشتي، به عنوان رکنهاي اصلي نشيمن در فضاي داخلي محسوب ميگردد
- استفاده از طرحهاي منبت کاري شده، در دربهاي ورودي و اتاق خوابها و حتي اب آشپزخانهها، بايستي مدنظر قرار بگيرد و استفاده از طرحهاي خام و بدون جزئيات پرهيز شود.
- استفاده از شيشههاي رنگي «رنگهاي قرمز، آبي و سبز» و نقش دار، در پنجرهها و در عنوان يکي از المانهاي سنتي اين سبک محسوب ميشود.
سبک ايران باستان
معماري ايران باستان نيز، که گسترهي شروع و شکلگيري آن در تمامي عصار، ناشي از سير تمدن پارسي ودوران حمکراني هخامنشيان از بدو تاسيس و سمبلهاي بکار گرفته شده از آن دوران، به عنوان اجزاي اصلي و موتيفهاي ساختاري، که عمدتا بر اندروني بودن فضايي ساده در محيط داخل و جلال و شکوه در جزئيات و کليات در فضاي بيروني براي جلوه ساز و ارائه شکوه و عظمت آن دوران، طرح ريزي و نمادهاي آن از هزاران سال پيش تا به امروز در کاربريها و شاخصسازي فضاهاي مختلف به معرض ديده مخاطب با طرح مايههاي فکر معمار ايراني و خلق اثر پديدار گشته است.
سبک ايران باستان، نه به عنوان سمبلسازي آن دوران در بعضي از بناهاي شاخص، از جمله سردرها، سرديسها و سالنهاي نمايشي و همايش، جلوه گري مناسبي بر زيبايي و خالص بودن طرحهاي سمبليک از جمله شير بالدار، طرحهاي سمبليک سربازان هخامنشين، طرح وارهي لوتوس در سرستونها و قرنيزهسازيهاي خاص، بلکه بر کليه جزئيات که فضا از مبلمانهاي منبت کاري شده تا جدارههاي سنگ تراشيده شده از متريالهاي مختلف، جلوهاي از خاص بودن و شاخص بودن اين سبک طراحي داخلي، را به عنوان سبکي محبوب در ميان معماران و مخاطبيني که بر اصالت و محتواي فضاي داخلي به عنوان ريشهي فرهنگي، فکر دوچندان دارند، اثرگذار، برگزيده و اجرايي ميشود و هميشه تازگي خود را حفظ مينمايد.
طراحي داخلي به سبک ايران باستان، داراي ويژگيهاي منحصر برفردي ميباشد که ميتوان از آن در جزء از فضاي داخلي همانند، اتاق پذيرايي، تا يک تالار پذيرايي، يا حتي يک کاربري مدرن، زمان براي مخاطبين به همراه نخواهد داشت. همانند کافه تريا يا سالن اسپا، از آن بهره برد و چيزي از مد افتادگي و کهنگي و يکنواختي را گذر زمان براي مخاطبين به همراه نخواهد داشت.
يکي از اجزاي اصيل و جدايي ناپذير سبک ايران باستان، سرديسها نقش برجسته بر سرستونهاي عموما از جنس سنگي، يا گچبري شده بر ديوارهاي داخلي از طرحهاي سربازان هخامنشين برگرفته از مجموعه کاخهاي تخت جمشيد و آپادانا ميباشد. رنگهاي برگرفته بر اين سرديسهاي گچ بري شده عموما از منشاء طبيعي سنگ يا متريال اصلي و البته طلايي ميباشد، به کارگيري اين المانها در مبلمان داخلي به صورت منب کاري شده و روکشهايي از طرحهاي مختلف و نقش دارآن دوران نيز جزءیکی از فضاي داخلي ميباشد که در يک فضاي پذيرايي بر مبلمان و در يک فضاي رسمي بر ديوارها، کفپوشها، لوازم و تجهيزات تزئيني به نمايش در ميآيد.
توجه به قرنيزهسازي فضاي داخلي در طرح مايههاي سبک، امري ملزوم ميباشد و به عنوان شاخصهي تکامل فضاي داخلي جلوه مينمايد. استفاده از متريال سنگ در کفپوش اتاقها باطرحهاي ايراني برگرفته از موتيفهاي آن دوران و گاها در قالبسازي وروديها و مسيرهاي ارتباطي تا توجه به گچ بريهاي دست ساز استادکاران ماهر در تکميل يک فضاي منعطف براين سبک نقش اصلي را ايفاء مينمايد.
استفاده از رنگهاي منشاء طبيعي، با افزودن رنگهاي مجذوب کننده به ويژه طلايي وزمينههاي سفيد بر جلوهسازي تزئينات بکار گرفته شده و توجه به جدارههاي شفاف بر جذب نورطبيعي و توجه به نورپردازي متمرکز در مرکزيت فضاها با استفاده از لوسترهاي ديواري و سقفي از فرمهاي نقش دار با رنگ مايههاي طلايي، کاربرد اصلي ميباشد.
استفاده از کاغذهاي ديواري با طرحهاي برجسته با فرمهاي منقوش به موتيفهاي ايراني باستان، به صورت مدرنتري از اين سبک در تزئين جدارهها و بيان ويژگيهاي اصلي سبک با ذائقهاي نسل جديد، تعاملي دوچندان ايفاء مينمايد.
استفاده حداقلي از کفپوش دوم براي راحتي براي ايرانيان به ويژه فرشهاي دست بافت شايد مناسب سبک ايران باستان نباشد، وليکن در کنار کفپوشهاي طرح سنگ و رگه دار مرمري، ميتوان از قاليچههاي طرح ابريشم با تمهاي مختلف در بخش مرکزي فضاها، بر اساس کاربري به ويژه منازل مسکوني، استفاده نمود. بهرهگيري از فرمهاي خطي در طراحي فضاي داخلي، با هدف قرينهسازي و فرمهاي هندسي مکمل بر خطوط با بافتي از نقوش برجسته مصنوع بر جدارهها، يک سازمان يافتگي مناسبي از ارائهي سبک، به نمايش گذاشته ميشود،ويژگيهاي سبک ايران باستان” به طور خلاصه ، اين چنين بيان نمود:
- استفاده از مبلمانهاي منبت کاري شده چوبي هنرمندان با نقوشي از طرحها و سوئيتهاي هخامنشي يا اساطير دوران باستان در ايران.
- استفاده از انواع طرحهاي سربازان هخامنشي، شير بالدار، گل برگهاي لوتوس در نقش برجستههاي تزئيني جدارها و تنديسهاي طرح ريزي شده.
- استفاده از گچبريهاي برجسته منعطف بر نقوش باستاني کاخها و عمارتهاي باقي مانده از دوران تمدن ايراني، به ويژه کاخهاي تخت جمشيد و آپادانا-طاق بستان.
- استفاده از متريالهاي سنگي طبيعي يا مصنوع با نقوش حکاکي شده در کفپوشهاي اصلي هر فضا.
- استفاده از انواع وسايل تزئيني، همچون: لوسترهاي فلزي-سنگي طلايي با طرحهاي لوتوس، تنديسهاي سربازان هخامنشي، سرديسهاي حيواني و انساني اساطير باستان و….
- تقارن در چيدمان فضايي و طراحي فضاي داخلي به عنوان يک رکن اصلي معماري دوران باستان، به ويژه در سردر وروديها.
- استفاده از طرحهاي منبت کاري شده، برگرفته از موتيفهاي باستاني در دربهاي ورودي و اتاق خوابها و حتي کابينت آشپزخانهها، جدارهها ديوارها، و کليه فضاهايي که نقش تزئيني بر سير نگاه مخاطب اثرگذار باشد.
سبک روستايي ايراني
شايد يکي از ريشههاي فرهنگي اکثريت ايرانيان، با برگشت به يک قرن پيش به جاي شهر محل سکنا، روستاي پدري يا مادري باشد. روستاهايي کهگاه از دل کوير در ميان ساختارهاي خشتيگاه در دل کوه در ميان کوهستانهاي صعب العبور و ساختارهاي سنگي،گاه در ميان جنگل و بيشهزار با ساختارهاي چوبي وگاه در کرانهي دريا و تالابها با ساختاري از نيزارها و خشت و چوب، درهر موقعيت اقليمي، مردمان آن روستا، با مصالح بومي، سکونتگاههايي را طرح ريزي و اجرا نمودهاند، که بنا به شرايط آب و هوايي و امکانات در دسترس و توان مالي خود بنايي قابل سکونت و آسايش محيطي نسبي را براي خانواده به ارمغان ميآورد.
در ميان طرح مايههاي اجرايي در کريدور جغرافيايي مختلف، ممکن است بناها هم از لحاظ عرضي و ارتفاع، تفاوتهاي از منظر نيازمندي خانواده، سطح طبقاتي آن خانواده در بکارگيري مصالح مرغوبتر و طرح مايههايي از رنگ و لعاب هنرمندان محلي را به رخ بنمايانند، که البته هميشه نقش تزئينات در درونگرايي بناهاي داخلي عيان ميگشته است و استفاده از موتيفهاي محلي در جدارهها و چيدمان فضايي و استفاده از اکسسوارهاي داخلي دست ساز هنرمندان بومي به عنوان سبک روستايي آن منطقه در صورت تکرار در ساختارهاي مشابه آن روستا پديد ميآمد،
سبک روستايي ايراني ابتدا به دليل مولفههاي اقليمي متنوع در استانها و جزاير مختلف کشور و سپس در دسترس بودن مصالح بومي و هنر هنرمندان محلي در طرح ريزي فضاهاي قابل سکونت براي اهالي روستا بوده است، که هر کدام سبک و سياق منحصر به فرد خود را دارا ميباشد.
به لحاظ موقعيت جغرافيايي ايران و چهار فصل بودن کشور و مطرح بودن خيلي از بناهاي شاخص با مولفهي بناهاي بومي چهارفصل، تنوع معماري نيز مرتبط با همين تغييرات فصلي و عوامل تاثيرگذار بر بستر فضاي داخلي از لحاظ زيستپذير بودن آنها در کليهي فصول سال ميباشد.
استفاده از مصالح طبيعي در دسترس همچون: خشت و گل حاصل از خاک کوير و ساقههاي گندم زارها، الوارهاي چوبي درختان جنگلي، سنگ لاشههاي دامنهي کوهستانها، نيزارهاي اطراف تالاب و مردابها، الياف طبيعي گياهان نخلي و… براي ايجاد معماري به سبک روستايي ايراني، نه تنها کافي ساختار و ترميم بناهاي روستايي ساکن در آن را آموخته و نسل به نسل به ديگران انتقال دادهاند.
در واقع شناخت خواص مواد و مصالح ساختماني پشتوانه نقش مثبت و استقلال روستاييان دارند و به خوبي ميدانند کدام خاک مناسب خشتزدن است و چه خاکي را بايد مايه چينه گل ساخت و براي عناصر تزئيني به کار برد.
بناهاي روستايي به دليل کيفيت مصالح و شيوهي اجرا، اکثرا در مقايسه با بناهاي شهري نياز به نگهداري و تعمير بيشتري دارند. غالبا بناهاي روستايي به راحتي تعمير ميشوند.
در سبک روستايي ايراني، اندازه فضاها در متناسب با ابعاد انساني است. انعطاف مردم روستا زياد است و با طبيعت راحتتر سازگار ميشود، به همين خاطر در فضاهاي داخلي ممکن است پلهها ظاهري غيرمتعارف يا ارتفاع درب ورودي کوتاه باشد. پنجرههاي خانه طوري ساخته ميشوند کهگويي طبيعت به داخل فضاي معماري نيز رخنه کرده است. در اين سبک ساختارهاي معماري از يک سو تحت تاثير اقليم و شرايط محيطي طبيعي قرار دارند و از سوي ديگر با الگوي معيشتي خانوادهها ارتباط دارد.
نقش عناصر تزئيني در سبک روستايي ايراني نيز هميشه بر عهدهي دست زنان هنرمندان روستايي بوده که نه تنها بر عامليت تزئيني بلکه بر کاربردي بودن صنايع دستي با حداقل وسايل و تجهيزات شکل ميگرفته است. بافت قاليچهها، گليمها، گبهها، حصيرها به عنوان پوشش کف سکونتگاههاي مسکوني به سبک روستايي ايراني، ساخت انواع وسايل دست بافت به صورت متکا با بالشتکها دور دوز و تزئين شده به عنوان پوششي براي نشيمن افراد به جاي مبلمانهاي امروزي و صدها وسيلهي ديگر کاربردي که در هر خانهاي مورد استفاده قرار ميگرفت. پارچه روميزي و يا روکش کوسنها و بالشتکهاي تزئيني، از جمله عناصري هستند که، در يک لحظه حال و هواي خانه روستايي را ايجاد ميکنند. رنگهايي مانند: آبي آسماني، طيفهاي رنگ زرد، سبز و بژ از جمله رنگهايي هستند که، نمادي از سبک روستايي ايراني به شمار ميروند.
در سبک روستايي ايراني، استفاده از طاقچههاي چوبي، طاقچههاي خشتي يا سنگي در دل ديوارهها براي نگهداري چراغهاي نفتي، کتاب قرآن، اتوهاي ذغالي و بعضي وسايل مورد نياز اهالي خانه نيز ملزوم بود و عمدتا يک يا دو طاقچه بنا به ظرفيت و حجم فضاي داخلي يا به صورت قرينه يا تکي طرح ريزي ميشد.
در بعضي از مناطق نيمهي پاييني جدارهها با پوششي متفاوتتر يا تغيير رنگ تا سطح ارتفاعي يک متر طرح ريزي ميگردند. آويختن وسايل کار ضروري همچون داس يا الک به جدارههاي داخلي که البته در اين سبک امروزه نقش نمادين و تزئيني دارد. استفاده از رنگ مايه سفيد، سبز روشن، آبي روشن نيز به عنوان پوششدهندهي جدارهها به صورت ترکيبي با تک رنگ در سبک روستايي ايراني متداول بوده است. استفاده از صندوقچههاي چوبي با ريز نقشهاي تزئين شده و قفلهاي نعل اسبي در گوشهاي از
فضاي داخلي که معمولا يادگاريها و اقلام ارزشمند در آن نگهداري ميشود که هميشه پوشش پارچهاي با طرحهاي بوته جقه و طرحهاي سنتي ايراني بر روي آن پوشيده ميشد.
استفاده از فرم خطي و هندسة مربع مستطيل در فرم شکلي فضاها و دارا بودن پنجرههاي ارسي شکل يا مربع شکل با دو دهنه بازشو با نقش مايههاي رنگ آبي يا قهوهاي در سبک روستايي ايراني رسوم ميباشد.
استفاده از الوارهاي چوبي به عنوان پوششدهندهي سقف که در فضاي داخلي به کمک رنگ روغن پوشش داده ميشد و در مناطق کويري با پوشش کاه گلي و در مناطق ساحلي يا جنگلي با ساقههاي برنج دسته شده. اساسا سبک روستايي ايراني همانند سبکهاي روستايي کشورهاي اروپايي که استفاده از چوب براي ساخت انواع مبلمانها و استفاده از عناصر معماري با سطح سادهتر از مدلهاي شهري مورد استفاده قرار ميگرفت تفاوت فاحشي دارد. لذا اساس سبک روستايي ايراني بر پايه فرمهاي هندسي ساده و استفاده از مصالح بومي هر منطقه براي ساخت در راستاي همساز بودن با اقليم و پايداري ابنيه در دراز مدت بوده است و به لحاظ فرهنگي زندگي خانوادگي تفکيک فضاها از لحاظ قائدهي اجتماعي و فرهنگي متفاوت بوده است و تنها يک کريدور فضايي نيازهاي يک خانواده که بعدها فضاي مطبخ نيز با دري کوچک به آن اضافه شد يا اضافهشدن اتاق بيشتر، رفع مينمود، ويژگيهاي “سبک روستايي ايراني” را، ميتوان به طور خلاصه، اين چنين بيان نمود:
- استفاده از فرمهاي خطي و هندسهي مربع مستطيل در طرح ريزي فضاي داخلي.
- استفاده از طاقچههاي چوبي، طاقچههاي خشتي يا سنگي در دل ديواره ها۔
- استفاده از مصالح طبيعي در دسترس همچون: خشت و گل حاصل از خاک کوير و ساقههاي گندم زارها، الوارهاي چوبي درختان جنگلي، سنگ لاشههاي دامنهي کوهستانها نيزارهاي اطراف تالاب و مردابها، الياف طبيعي گياهان نخلي.
- استفاده از قاليچهها، گليمها، گبهها، حصيرها به عنوان پوشش کف سکونتگاهها.
- ساخت انواع وسايل دست بافت به صورت متکا با بالشتکها دور دوز و تزئين شده به عنوان پوششي براي نشيمن افراد به جاي مبلمان.
- استفاده از رنگ مايه سفيد، سبز روشن، آبي روشن نيز به عنوان پوششدهندهي جدارهها.
سبک هنرهاي زيبا
عناصر اصلي سبکهاي گوتيک و رنسانس و از متريالهاي آهن و شيشه بهره گرفته شده است، اين سبک از جمله سبکهاي مهم معماري داخلي بود. از آن جهت که معماران بر جستهي آمريکايي که در مدرسه عالي هنر پاريس تحصيل ميکردند از جمله هنري ريچاردسون، گالن هوارد، لوئي ساليوان و.. تاثيرات زيادي را از اين سبک در فرايند طراحي و پروژههاي معماري خود در آمريکا به ارمغان آوردند.
سبک هنرهاي زيبا با توجه به اين که از نئوکلاسيسيسم فرانسوي تکامل يافته، هم داور با سبک لوئي شانزدهم آغاز شده است. سبک هنرهاي زيبا توسط چهار استاد مدرس عالي هنر پاريس: جوزف لوئيس دوک، فليکس دوبان، هنري لابروسته و لئون وودوئر با هدف به چالش کشيدن سبک نئوکلاسيک و معرفي مدلهاي جديد به جزء سبکهاي قرون وسطا و رنساس و معرفي سبکي جديد شکل گرفت.
هدف آنها خلق يک سبک اصيل فرانسوي بر اساس مدلهاي فرانسوي بود که با مفهوم «در معماري ما يک شخصيت ملي، واقعا نقش ببنديد» توصيف شد. سبک هنرهاي زيبا به شدت بر معماري ايالات متحده در دوره 1880 تا 1920 تأثير گذاشت.
سبک هنرهاي زيبا بر نمونههاي اصلي معماري پادشاهان رومي بين آگوستوس و امپراطوريهاي سوران، رنسانس ايتاليا و مدلهاي باروک فرانسه و ايتاليا تاکيد داشت، که عموما در آموزش آکادميک در طيف گستردهاي تدريس ميشد.
معماران امريکايي پيرو سبک هنرهاي زيبا، البته به تبعيت از مدلهاي معماري يونان پرداختند، که سابقهي آن به طور قدرتمند در احياي معماري يونان در اکثر ساختمانهاي شاخص و دولتي آمريکا در اوايل قرن نوزدهم باز ميگردد.
سبک هنرهاي زيبا از بسترهايي که جزئيات معماري را به ديگر ربط ميدهد بسياري استفاده کرده است با نفوذ درون فرمها، تناسبات و نمادگراييها. سبک هنرهاي زيبا با استفاده از فرمولهاي سبکهاي باروک وروکو کو فرانسه و ايتاليا همراه با پاياني واقعيتگرا به تزئينات داخلي در امتداد طرحهاي خطي مدرن و محافظه کارانه وابسته بود. جزئيات کمي بيش از حد اغراقآميز، کنسولهاي جسورانه، قرنيزهاي عميق با منبت کاريهاي گچي بر روي جدارهها.
تعداد زيادي از دانشگاههاي آمريکا به سبک هنرهاي زيبا طراحي شدهاند، به ويژه: دانشگاه کلمبيا طراحي شده توسط مک کيم، ميد و وايت، دانشگاه کاليفرنيا، برکلي، طراحي شده توسط جان گالن موارد، آکادمي نيروي دريايي ايالات متحده، طراحي شده توسط ارنست فلامگ. پرديساماي تي، طراحي شده توسط ويليام دبليو بوسورث دانشگاه اموري و دانشگاه کارنگي ملون، هر دو توسط هنري هورنبوستل طراحي شدهاند و دانشگاه تگزاس، توسط پل فيليپ کرت طراحي شده است. در حالي که سبک هنرهاي زيبا در اين ساختمان طرح ريزي شده بود و از مدلهاي تاريخي همانطور که در قبل توضيح داده شده بود استفاده شد، وليکن در ساخت و ساز از مدرنترين فناوريهاي آن دور در فضاي داخلي استفاده شده است. استفاده از ستونهاي کلاسيک در فضاهاي داخلي صرفا براي تزيينات داخلي بود. استفاده از قابهاي آهني مدرن در داخل فضا نيز مولفههاي سبک هنرهاي زيبا بود که با شکلگيري صنعتيسازي ساختمان از آن بهره گرفته شده است.
سبک هنرهاي زيبا بود همچنين چهرهاي مدتي به راه آهن آورد. بناهاي ساخته شده به سبک هنرهاي زيبا زيبا، بسياري از ويژگيهاي معماري کلاسيک به ويژه «ستونها، تقارن با عناصر التقاطي و تزئيني برگرفته از سبکهاي تاريخي را در گرفته است. اين سبک عموماً براي ساختمانهاي عمومي و مدني مانند موزهها، گالريهاي هنري، کتابخانهها و پرديسهاي دانشگاه مورد استفاده قرار ميگرفت.
ساختمانهاي منعطف برسبک هنرهاي زيبا تمايل به تزئينات مجسمهاي دارند و اين شامل: مجسمهها، تابلوهاي برجسته و کتيبهها ميشود. اجراي اين سبک در فضاي داخلي با دقت طراحي شده است تا هدف و هويت ساختمان را از طريق جزئياتي از جمله نام و چهره افراد مشهور و ارجاعات اسطورهاي مربوطه برقرار کند. ويژگيهاي مجسمهسازي اغلب با عناصر داخلي و خارجي اضافي مانند نقاشيهاي ديواري و موزاييک کاري که عملکرد ساختمان را نيز منعکس ميکردند، تکميل ميشدند.
فناوري و صنعت براي معماران پيرو سبک هنرهاي زيبا بسيار مهم بود و اين روند گستردهتري از آن دوره را نشان ميداد، به ويژه انقلاب صنعتي، معماران پيرو هنرهاي زيبا در استفاده از مواد جديد مانند چدن پيشگام بودند و آنها را در مقاطع بزرگ با جدارههاي شيشهاي جفت ميکردند تا فضاهاي پرنوري را براي فضاي داخلي به ارمغان آورند، ويژگي هاي” سبک هنرهاي زيبا “را، ميتوان به طور خلاصه، اين چنين بيان نمود:
- سلسله مراتب فضاها، از فضاهاي نجيب، وروديهاي بزرگ و راه پلهها تا فضاهاي منفعت طلبانه.
- جزئيات کلاسيک: اشاره به ترکيبي از سبکهاي تاريخ گرايانه و گرايش به التقاط و تقارن در فضا ديواري، مجسمهسازي، موزاييک.
- تزئينات داخلي «تابلوهاي برجسته، نقاشيهاي ديواري، مجسمهسازي، موزاييکهاي تزئيني و ساير آثار هنري» همگي با مضموني هماهنگ شده تا هويت ساختمان بيان گردد.
- جزئيات معماري کلاسيک شامل: نردهها، ستونهاي جلويي، کنسولها و براکتها.
سبک ايراني لوکس
چه خصوصياتي يک زندگي لوکس و ايده آل را رقم ميزنند؟ يکي از اين خصوصيات که از اهميت زيادي نيز برخوردار است، دکوراسيون لوکس منزل به شکل شيک است. احتمالا شما هم مثل بقيه با واژه لوکس آشنايي داريد و شايد بدتان نيايد کمي بيشتر در رابطه با آن اطلاعات کسب کنيد. لوکس يک سبک زندگي است که در آن فرد مايل است گران قيمتترين، باکيفيتترين و ايده آلترينها را داشته باشد. منحصر به فرد بودن و زيبايي چشمگير از جمله خصوصيات يک زندگي لاکچري است. در معماري و سبکهاي دکوراسيون داخلي، استفاده از عناصر دکوري خاص و تزئينات تجمل گرايانه ميتواند به خلق ظاهر لوکس براي فضاي داخلي کمک کند.
احتمالا شما هم مثل بقيه با واژه و اطلاعات کسب کنيد. لوکس بک بيتترين و ايده آل ترينها را داشته،امروزه تعداد کاربريها به ويژه فضاهاي مسکوني در ايران، که منعطف بر فرهنگ اجتماعي و سبک زندگي جديد ايرانيان ميباشد، که خصوصيات سبک ايراني لوکس را در مسير متمايزشدن فضاي داخلي از کالبد بيروني تا داخل فضا و اکسسورهايي که در فضاي داخلي مورد استفاده قرار ميگيرند، به نمايش ميگذارد. سبک ايراني لوکس، هم نقشي از سبک ايراني سنتي و هم سبک ايران باستان را نه به عنوان هويت، بلکه در بهرهگيري از اجزاي خاص و منحصر بفرد، به يدک ميکشد.
به طور مشخص يک منزل مسکوني با سبک ايراني لوکس، از سرستونهاي تخت جمشيد در وروديها يا لابي بهره ميگيرد، ولينا به هنگام، با قوسهاي رومي شکل و رنگ و لعاب پتينه کاري سقفي با طرح مايههاي سبک رنسانس، نشاني از خاص بودن و لوکس بودن را به بيننده ارائه مينمايد.
امروزه تعداد علاقه مندان به سبک ايراني لوکس زياد شده است. در واقع توجه به تجملگرايي در خانوادههاي ايراني و بهتر است بگوييم در منطقهي خاورميانه، که برگرفته از فرهنگ مصرفگرايي و نقش اصلي آن در ساختار گرايشي ماکسيماليسم ميباشد، که نقش تزئينات و خاص بودن را به حداکثر ايده ال ذهني در فضاي معماري ميرساند.
در سبک ايراني لوکس، به ويژه در کاربريهاي مسکوني، اولين فضايي که در طراحي داخلي منازل مسکوني به آن ميپردازيم، لابي است. اگر شما در يک آپارتمان بزرگ زندگي ميکنيد، احتمالا طبقه همکف ساختماني که در آن حضور داريد به لابي اختصاص دارد. لابي از جمله فضاهايي است که کاربري عمومي داشته و دقيقا در ورودي آپارتمان قرار ميگيرد. در طراحي داخلي لابي جهت ايجاد فضاي لوکس ميتوان از مصالحي مثل سنگ مرمر استفاده کرد. قرينهسازي به کمک اجزاي اصلي همچون سرستونها، کفپوش، فرم جدارهها و گشايش فضايي از ورودي اصلي به دسترسيها در طراحي داخلي لابي تواند فضاي چشمگير و زيبايي خلق کند. استفاده از ستونهاي صيقلي از جنس سنگ مرمر «مصنوعي يا طبيعي» با طرحهاي رومي، يوناني و هخامنشي تراشيده شده، استفاده از طاق به جاي در، کفپوشهاي صيقلي سنگي منتظم بر ابعاد فضاي کف، گچبري سقف دورتادور و مرکزيت فضا.
ميتوانيد براي روشن کردن فضاي لابي از لامپهاي هالوژن و لوسترهاي بزرگ در کنار هم استفاده کنيد. فضاي دور سقف کاذب را ميتوان با نور کاذب قاب کرد. در صورت تمايل ميتوانيد از نصب تابلو روي ديوارهاي لابي، که نيازمند نورپردازي متمرکز ميباشد، استفاده کنيد. برخي از لابيها داراي آکواريوم و فضاي سبز طراحي شده هستند. دربي که به لابي باز ميشود را بهتر است از ميان انواع چوبي با براق آلات متاليک انتخاب کرد در سبک ايراني لوکس، براي تفکيک فضاي لابي بدون استفاده از ديوارو پارتيشن ميتوان از تغيير رنگ يا جنس کفپوش استفاده نمود. در صورتي که در فضاي لابي سالن کنفرانس وجود داشته باشد، توجه به ميز و صندليهاي انتظار از اهميت بالايي در اين سبک برخوردار ميباشند. ميزهاي چوبي و سنگي براي اين منظور پيشنهاد ميشوند. در صورتي که مايل هستيد، ميتوانيد در قسمتي از فضا براي انتظار يا گفتگو محلي براي نشستن در نظر بگيريد. براي چيدمان اين فضا از مبلهاي رسمي و شيک، همچون مدلهاي مبلمان طرح چستر يا کلاسيک استفاده کنيد.
وقتي پاي سبک ايراني لوکس به ميان ميآيد، هميشه اولين چيزي که به ذهن ميرسد، فرشي است که در وسط فضا پهن شده است. فرش از گذشته تا کنون، جزء جدانشدني و ثابت دکوراسيونهاي ايراني و اصيل بوده است. فرشها به غير از کاربردي که دارند، اين روزها لازمه داشتن يک دکوراسيون ايراني لوکس هستند. فرشهاي گران قيمت و دستباف از جمله گزينههاي اصلي دکوراسيون لاکچري به شمار ميآيند. اگر يک دکوراسيون لوکس ميخواهيد، فرشهاي ايراني دست بافت از بهترين انتخابها خواهند بود. رنگ و طرح فرش را ميتوان با مبلها، کوسنها، پردهها و کاغذ ديواري ست کرد. حتما به هارموني رنگهاي مجاور فرش با رنگهاي به کار رفته در فرش توجه کنيد. اگر از فرشهاي ابريشمي و مرغوب استفاده کنيد، مسلما ظاهر لوکستري به ارمغان خواهيد آورد.
انتخاب مبل از ديگر مواردي است که بايد به آن توجه کرد. به طور معمول در منازل ايراني دو دست مبل وجود دارد. يک دست مبل راحتي که در فضاي نشيمن جاي دارد و بيشتر مورد استفاده ساکنين خانه قرار ميگيرد و يک دست مبل استيل يا چوبي تراش خورده طرح سلطنتي که در سالن پذيرايي يا بخش ديگري از سالن نشيمن جاي دارد و مخصوص پذيرايي از مهمانان است.
در مواردي که فضاي داخلي، پلان آزاد بوده و قصد استفاده از ديوار و پارتيشن براي جداسازي فضا نداريد، و طرح ريزي فضاي نشيمن و پذيرايي يکپارچه ميباشد، براي تفکيک اين دو بخش و تعريف هر فضا منعطف بر نياز عملکردي، منعطف بر سبک ايراني لوکس، بايسته است انتخاب مبلمان به نوعي متمايز گردند که به طور خيلي ناهمگون تفاوت فاحشي نداشته باشند، به طور مشخص همساز بودن روکش مبلمان از منظر رنگ مايه و يا چارچوب مبلمان در صورت استفاده از يک نوع طرح مايه چوبي با فلزي، بايسته به گونهاي لحاظ گردد و چيدمان مبلمان بر اسانس قرينهسازي هر بخش منعطف برمرکزيت فضا «لوستر مرکزي» و فرش پهن شده در فضا چيدمان گردد.
لوسترها و چراغهاي ديواري از ديگر لوازمي هستند که بايستي در سبک ايراني لوکس، به آن توجه داشت. شايد اين نکته تا به حال مد نظر شما نبوده باشد، اما تناسب لوستر با ديگر وسايل و مبلمان موجود در فضا بسيار مهم است؛ بنابراين زماني که ميخواهيد لوستر مورد نظر خود را انتخاب کنيد، يک تصويرکلي از رنگ و سبک ايراني لوکس را به خاطر داشته باشيد و لوستر را در فضاي مربوطه در نظر بگيريد.
در انتخاب ميز جلومبلي دقت کنيد که سبک و رنگ ميز بايد با مبلهايي که انتخاب کردهايد، هماهنگ باشد. استفاده از آباژورهاي ايستاده جنس پارچهاي ايتاليايي نيز در اين سبک به صورت قرينه در کنارهاي مبلمان و گوشههاي اتاق به تعدادي که چيدمان ناهمگوني نداشته باشد نه به عنوان روشن کنندهي اصلي فضا، بلکه بيشتر نقش تزئين فضاي داخلي استفاده ميگردد.
استفاده از کاغذ ديواري به جاي رنگ در اين سبک از اهميت بالايي برخوردار است، به ويژه درکاربري مسکوني که نقش زندگي ايده آل ايراني را در اين سبک به رخ ميکشد. کاغذ ديواري را از ميان طرحهاي سلطنتي و کلاسيک، همچون داماس يا بته جقه انتخاب کنيد و رنگ آن را با رنگ فرش مبلمان ست کنيد. استفاده از کاغذ ديواريهاي متاليک يا جنس مخمل براي ايجاد ظاهري لوکس مناسبتر است.
استفاده از انواع اکسسورهاي لوکس و خاص جزء جدايي ناپذير اين سبک ميباشد. استفاده از آينه و کنسول يکي از مهمترين وسايل، که بيشتر نقش تزئيني تا کاربردي دارند، ميباشد. آينه و کنسول را ميتوانيد در راهرو يا کنار يکي از ديوارهاي نشيمن قرار دهيد. در صورتي که ظروف زينتي و لوازم دکوري زيادي داريد، استفاده از بوفه در نشيمن، پذيرايي يا فضاي غذاخوري پيشنهاد ميشود. استفاده از طرحهاي متنوع کنسول نيز بايستي همگن با ديگر مبلمان داخلي مورد استفاده در فضا باشد. استفاده از طرح چوبي ايتاليايي يا کلاسيک از جنس فلزي و رنگ طلايي يا نقره بنا به نوع مبلمان متداولتر ميباشند.
استفاده از تخت خوابهاي تاج دار سبک باروک و مبلمانهاي همگن بر آن در فضاي داخلي اتاق خواب، ميز آرايش و کليه لوازم تزئيني داخل اتاق خواب با انتخاب يک سبک اختصاصي بايستي هماهنگ باشد. استفاده از مبلمان طرح شلزون نيز در اتاق خوابهاي از جمله مولفههاي سبک ايراني لوکس ميباشد، نورپردازي متمرکز در مرکزيت اتاق به کمک لوستر و استفاده از آباژورهاي کنار تختي به عنوان نور مکمل نيز از مولفههاي نورپردازي اتاق خواب خواب ميباشد. توجه به هماهنگي الياف پارچهاي به عنوان روکش مبلمان از اهميت بالايي برخوردار است.
پرده جزو ديگر مواردي است که بايد در سبک ايراني لوکس در نظر داشته باشيد. البته نقش حفظ حريم داخلي از نکات مهم نميباشد، زيرا که از اساس پردههاي چند لايه از جنس پارچههاي مخمل يا حرير بيشتر براي تزئين فضاي داخلي و نوعي پوشش جدارهي شفاف در نظر گرفته شده تا حفظ حريم خصوصي از ديد مزاحم. توجه به کتيبه دار يا والان دار بودن پردهها منعطف بر سبک کلاسيک از مولفههاي سبک لوکس ايراني است.
استفاده از انواع تابلوهاي نقاشي رنگ روغن يا تابلو فرشهاي دست بافت در فضاي داخلي و نصب شده بر ديوارهها از مهمترين مولفهي تزئيني فضاي داخلي ميباشد. توجه به نورپردازي متمرکز بر اين تابلوها نيز بايستي در نظر گرفته شود.
طرح ريزي فضاي داخلي بر اساس سبک ايراني لوکس بيشتر منعطف برفرم خطي و متقارنسازي چيدمان فضايي ميباشد و توجه به گشايش فضايي در رفت و آمدها و در نظر گرفتن مقياس داخلي فضا فراتر از ابعاد انساني به ويژه بعد ارتفاعي از مهمترين مولفههاي سبک ايراني لوکس ميباشد. طراحي پنجرهها از نوع کشويي و قابي در ابعاد لب به لب کف تا سقف نيز بايستهي اين سبک ميباشد.
درب ورودي واحد بايستي داراي قاب منبت کاري شده چوبي به عنوان پوشش قاب فلزي و امنيتي باشد و استفاده از يراق آلات مناسب طلايي يا برنزي نيز در نظر گرفته شود. توجه به فضايي مناسب نشيمن پيش و پس ورود به داخل فضا به عنوان کفش کن و محل نگهداري البسه مهمان و اينه در فضاي داخلي نيز بايستي در نظر گرفته شود که ميتوان به کمک يک پارتيشن چوبي طرح چيني يا ايتاليايي از فضاي بعدي تفکيک شود، ويژگي هاي” سبک ايراني لوکس” را، ميتوان به طور خلاصه ، اين چنين بيان نمود:
- استفاده از انواع قاليچهها، گليمها دست بافت طرحهاي خاص و جنس مخمل يا ريز بافت.
- استفاده از مبلمانهاي منبت کاري شده طرح سلطنتي يا باروک با فرم چوبي يا فلزي و طرح رنگ طلايي يا مشکي
- توجه به قرينهسازي فضاي داخلي از روند طراحي تا چيدمان فضايي.
- استفاده از انواع سيستمهاي نورپردازي متمرکز و خطي به کمک لوسترهاي کريستالي و آباژورهاي ايستاده از کف و همگن با طرح مبلمان.
- استفاده از انواع کاغذ ديواريها با طرحهاي بوته جقه، اسليمي يا داماس.
- استفاده از انواع کفپوشهاي سنگي طرح دار يا پارکتهاي چوبي از جنس طبيعي چوب و منعطف با ابعاد داخلي هر فضا.
- استفاده از المانهاي معماري دوران باستان و موتيفهاي سبکهاي کلاسيک، به عنوان تزئينات.
- توجه به استفاده از ميزهاي کنسول و آينه در بخشهاي مختلف فضا
- همگن بودن رنگ مايهاي اصلي مورد استفاده در مبلمان و ساير لوازم تزئيني با زمينه اصلي جدارههاي کف و ديوار.
- نورپردازي متمرکز در مرکزيت اتاق به کمک لوستر و استفاده از آباژورهاي کنار تختي به عنوان نور مکمل.
- استفاده از انواع تابلوهاي نقاشي رنگ روغن يا تابلو فرشهاي دست بافت
- استفاده از تخت خوابهاي تاج دار سبک باروک و مبلمان طرح شلزون.
سبک رنسانس
رنسانس يک دوره تاريخي در فرهنگ اروپا است که از قرن چهاردهم تا هفدهم هفدهم ميلادي را شامل ميشود. اين دوره، پلي بين قرون وسطي و تاريخ مدرن است. ساخت و ساز داخلي خانهها، بسيار واضحاي و شفاف بود. ديوارها اغلب با پنلهاي چوبي، از جنس بلوط در قسمتهاي پاييني پوشانده و قسمتهاي بالايي ديوارها، با گچهاي نقاشي شده، پوشانده ميشد. براي مثال، نقاشيهاي آبرنگي موضوعي و تزئيني از گياهان و در سالنهاي رسمي خانهها وجود داشت. فرشهاي بافته شده معمولا به صورت آويزان بر روي ديوار قرار ميگرفت.
سبک رنسانس در طراحي داخلي، شگفتانگيز، ظريف، دلربا و منظم و داراي هارموني است اين سبک، براي کساني که از زيبايي، تقارن، ظرافت و حس لوکس فضاي دوران رنساس لذت ميبرند مناسب است. اين سبک، از زيباترين سبکهاي کلاسيک طراحي داخلي بحساب ميآيد. ظرافت و غني بودن سبک رنسانس در طراحي داخلي، يک هماهنگي و نظم را در محيط ايجاد ميکند، که فضا را به يک مکان جادويي، رسمي و با شکوه تبديل ميکند. سبک رنسانس در طراحي داخلي خانهها، آپارتمانها، رستورانها و تالارها، زيبايي دوران رنسانس را که، نشاندهنده شکوه، هارموني و فضاي لوکس و شيک است، به ارمغان ميآورد. سبک رنسانس در دکوراسيون داخلي آپارتمان، تالار و يا رستوران، داراي زيبايي تقارن، پيروزي و فراواني دکوراسيون غني، در ترکيب با تناسبات و هارموني است. رنسانس در تمام دورانها عالي و بينقص است.
سبک رنسانس، هم براي فضاهاي مسکوني (خانه، ويلا، آپارتمان و هتل) و هم براي فضاهاي غير مسکوني (رستوران، تالار و دفاتر اداري) مناسب است. زماني که سبک رنسانس را براي دکوراسيون داخلي انتخاب ميکنيد، به اين معني است که ميخواهيد، يک فضاي زيبا و لوکس، پيچيده و راحت، که نشاندهنده ثروت و طبقهي اجتماعي شما است را داشته باشيد.
ناهار خوري در سبک رنسانس، يک محيط براق و روشن است، مرکز اين فضا ميتواند يک ميز ناهار خوري و يا يک شومينه باشد. مبل و صندلي راحتي، يک ميز و يک مبل در کنار و ميز اصلي، همگي بايد به شکلي انتخاب و طراحي شوند که، يک اثر هنري مستقل بحساب بيايند. هارموني فضا هم بايد با اينه و نقاشيهاي بزرگ پردههاي لوکس و سنگين تکميل شود. ميزهاي اين سبد ممکن است گرد، بيضي شکل يا شش ضلعي بوده، که بر روي يک قطعه ايستادهاند و يا به صورت مستطيلي شکل که بر روي دو پايه يا چهار پايه ايستادهاند. مبلمان سبک رنسانس، داراي کيفيت بالا، گران و لوکس است.
در سبک رنسانس، آشپزخانه يک فضاي سلطنتي بحساب ميآيد. در مقايسه با سالن ناهارخوري وهال و پذيرايي، آشپزخانه بايد زيبايي و تزئينات بيشتري داشته باشد و فضاي بسيار مهمي است.
کابينتهاي حکاکي و پتينه کاري شده، ميز ناهار خوري، پايههاي کابينتها و ميز و صندليها، بايد.
کاملا تزئين شده و آراسته باشند. در سبک رنسانس، همه چيز بايد داراي بهترين کيفيت و گران.
قيمت باشد و وسايل و موارد بيکيفيت و ارزان قابل قبول نيست. اتاق خواب رنسانسي، با يک تخت بزرگ.
که ترجيحاً داراي سايبان است، کمدهاي منبت کاري شده و حکاکيهاي پيچيده، ميز توالت لوکس و پردهها و لوسترهاي عظيم و شيک تعريف ميشود. تختخوابهاي سبک رنسانس بزرگ و جادار بوده وتختههاي پشتيام داراي حکاکيها و تزينات فراواني است.
طراحي داخلي به سبک رنسانس، شگفتانگيز و تحسين برانگيز است و براي طراحي دکوراسيون رستوران، هتل و تالارها بسيار مناسب است. رستوران رنسانسي، زيبا و شيک است. اين رستورانها اغلب تبديل به مکاني مورد علاقه مردم، براي برگزاري مراسمها و ملاقاتهاي دوستانه و کاري ميشود و مشترياني که فضاي لوکس و شيک را ترجيح ميدهند، عاشق هنر بکار رفته در طراحي داخلي اين رستورانها و مبلمانشان ميشوند. تالارهايي که به سبک رنسانسي طراحي ميشوند، مکاني براي پرنسسها و پرنسها هستند. رنسانس، عصر برجستهشدن انسان و گرامي داشتن مقام والاي آدمي است. پيچيدگي وعظمت اين سبک، کمک خواهد کرد که يک محيط آرام و دلپذير، ايجاد شود. سالنهاي خانههاي اشرافي عصر رنسانس، با سنگهاي مرمر، گچ کاريها و حکاکيهاي زيبا پوشانده شده، صندليهاي حکاکي شده، فرش و اکسسوريها و مصنوعاتي که در بالاي شومينه قرار داشتند، تعريف کننده اين سبک هستند.
آويختن نقاشيهايي با موضوعيت رنسانس، براي اين سبک مناسب هستند. به کارگيري سبک رنسانس، براي طراحي داخلي خانه، آپارتمان، رستوران و به معني به کارگيري تقارني زيبا و پيروزي دکوراسيوني غني است که با ترکيب خوبي از تفکر و سادگي اين سبک همراه است و البته در همان زمان، موقر و عالي، مبلمان و اثاثيه سبک رنسانس راحت و زيبا هستند. صندلي، ميز، تختخواب، قفسهها و کابينت، همگي با دکوري غني از حکاکيها، منبت کاري و طلاکاري همراه است. پايهها و دستههاي صندليها همگي داراي طرحهاي پيچيده و مرکب است.
سبک رنسانس در خانه شما، بدون جزئياتي مانند: پردههاي لوکس، فرشهاي باشکوه با الگوهاي هندسي وگل، مبلمان لطيف و نرم با پايههاي ظريف و حکاکي شده، غير قابل تصور است. کوسنهايي از همان جنس مبلمان مناسب هستند. پارچههاي مناسب اين سبک، مخمل و ساتن است. ديوارها بايدصاف و روشن باشند. استفاده از کاغذديواريهاي پارچهاي يا انواع سنگ براي طراحي اين قمست مناسب است.
نقاشيهاي آبرنگي بر روي گچ يا پنلهاي ديواري چوبي، نيم حکاکي شده نيز براي ديوار مناسب مناسبند.
کف پوش شامل: به کارگيري قطعات بزرگ و گران و يا سراميک است.
سقفهاي گچ کاري شده و يا نقاشي شده با موضوعاتي نظير اسطورهها و… است. ديگر اجزاي اين سبک، به کارگيري دکورها و مبلمان عتيقه، اکسسوريهاي ساخته شده از فلزات گرانبها، عاج، شمعدانها و گلدانهاي عتيقه و… است.
در اين سبک، فضا نبايد پر از مبلمان و وسايل باشد. سبک رنسانس که داراي يک فضاي آزاد است که توسط دکورهاي فراوان و چند قطعه مبلمان و همچنين ديوارها و سقف غني ميشود. گنبدها، قوسها، ستونها و پنجرههاي بزرگ، قاببنديها، مجسمههاي عتيقه و نقاشيهاي ديواري از عناصر مهم و اصلي سبک رنسانس هستند (2013:Schneider Adans) به طور خلاصه، ويژگيهاي ” سبک رنسانس” را ميتوان در شالودهي چند اختصار کوتاه، اين چنين بيان نمود.
- کابينتها، ميزها و کشوها هر کدام مثل يک اثر معماري هستند و با ستونهاي مينياتوري کوچک تزيين و حکاکي شدهاند.
- تخت خواب بايد داراي ميزهاي گرد کوچک تزيين شده باشد و روي تخت يک سايبان زيبا قرار داشته باشد
- ميزها ممکن هستند دايرهاي، بيضي، شش ضلعي و يا مستطيلي باشند که روي يک دو ويا چهار پايه ميايستند.
- ديوارها بايد نرم و براق و روشن باشند، بهتر است از سنگ و يا کاغذ ديواريهاي مناسب و يا پارچهاي براي طراحي ديوارها استفاده شود، نقاشهاي بزرگ ديواري و يا پنلهاي چوبي براي طراحي و ديزاين ديوارها مناسب هستند.
- كف را ميتوان با نقشهاي بزرگ و قطعات بزرگ سنگ و يا سراميک با کيفيت و گرانقيمت تزيين شوند.
- سقفها ترجيحا داراي ارتفاع زياد و گنبدي شکل باشند و با نقاشي و گچ کاريهايي بايد تزيين شوند.
- سبک رنسانس در طراحي داخلي شامل استفاده از مبلمان و وسايل عتيقه ميشود. وسايلي که از فلزات گرانبها ساخته شدهاند، عاج، شمعدان، جعبه و صندوقهاي حکاکي شده، نقاشيهاي بزرگ در قالبهاي طلاکاري شده، گلدانها و ظروف زيبامبلمان و دکورهاي سبک رنسانس بايد با تزيينات به شکل گل تکميل و حکاکي شوند.
- تقارن، تناسب، هندسه و هارموني از اصول اساسي اين سبک است.
- رنگهاي تضعيف شده: طيف طبيعي رنگ قهوهاي، طلايي و کرمي و سبز کم رنگ، رنگ قرمز تيره اشباع شده و رنگهاي آبي و زرد در اين سبک مورد استفاده هستند.